کد مطلب:253563 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:293

نیکوکاری با دشمن
دمل و زخمی در بدن متوكل پیدا شده بود كه به سبب آن متوكل در آستانه ی مرگ قرار گرفت. مادر وی نذر كرد كه اگر فرزندش شفا پیدا كند، پول فراوانی برای حضرت هادی علیه السلام بفرستد. روزی وزیر متوكل (فتح بن خاقان) به او گفت: كاش برای امام هادی علیه السلام پیام می فرستادی و از او روش معالجه ی وی را جویا می شدی.

متوكل شخصی را فرستاد و موضوع را به آگاهی امام علیه السلام رساند. حضرت به او فرمود: پشكل زیر دست و پای گوسفند را با گلاب مخلوط كنند و روی زخم بگذارند.

هنگامی كه پیك، سخن امام علیه السلام را نقل كرد، اطرافیان وی خندیدند و متوكل را مسخره كردند، ولی فتح بن خاقان گفت: امام آگاه تر از همه است و دستور او تأثیر دارد.

سرانجام به همان دستور عمل كردند، متوكل در خواب آرامی فرورفت، سپس زخم او سرباز كرد و چرك های زخم بیرون آمد و شفا یافت. سلامتی او را به مادرش خبر دادند، او برای ادای نذر خود ده هزار دینار در میان كیسه ای گذارد و برای حضرت هادی علیه السلام فرستاد.

پس از آن كه متوكل از بستر بیماری برخاست، شخصی از امام نزد متوكل سعایت كرد و گفت: برای امام علیه السلام پول و هدایا فرستاده می شود. (و شاید برای حكومت تو خطر داشته باشد) متوكل به وزیر دربارش، سعید،



[ صفحه 195]



دستور داد تا شبانه به منزل امام حمله كنند و هر چه پول و اسلحه در منزل امام است مصادره كنند.

سعید می گوید: من شبانه به منزل امام رفتم، نردبان گذاشتم كه از روی دیوار وارد منزل شوم، چند پله كه پایین رفتم، به سبب تاریكی هوا متحیر شدم، ناگاه حضرت مرا با نام صدا كرد. ای سعید، همانجا بایست تا برای تو شمع بیاورند. وقتی شمع آوردند، پایین رفتم و وارد منزل شدم امام علیه السلام را دیدم كه جبه ای از پشم پوشیده و عمامه ای از پشم به سر بسته و سجاده ی خود را روی حصیری انداخته و رو به قبله نشسته است.

سپس به من فرمود: برو در این اتاق ها جستجو كن. من رفتم، اما چیزی پیدا نكردم، مگر كیسه ی پولی كه مهر مادر متوكل روی آن زده شده بود و یك شمشیر زیر سجاده ی حضرت بود. همه را برداشتم و نزد متوكل بردم. چون از داستان نذر مادرش باخبر شد، كیسه ی دیگری به آن ضمیمه كرد و برای امام علیه السلام فرستاد و به سعید گفت: از امام عذرخواهی كن.

سعید می گوید: وقتی شمشیر و پول ها را بردم و از حضرت معذرت خواهی كردم، به وی گفتم: من مأمور هستم و مأمور معذور است، حضرت فرمود: «و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون»% [1] .


[1] كشف الغمة، ج 3، ص 237؛ بحار، ج 50، ص 199.